پـَـــ نــه پـَـــ

+0 به يه ن

مزن برسر ناتوان دست زور...پ ن پ!بزن سنگ برسرش از راه دور!


رفتيم يكي از امام زاده هاي اطراف شهرمون.
تو امامزاره آش ميدادن ما هم گرفتيم جاتون خالي خورديمو.من رفتم زرفاشو بشورم.داشتم ميشستم يهو يكي با يه قابلمه تو دستش اومد كنارم وايساد.
گفت:آب مياد؟
من :-| سرم داشت سوت ميكشيد.
سنش بالا بود نگفتم پ ن پ. .گفتم خوب داره مياد ديگه.
حالا از اون روز اين سوال تو زهنمه كه چي شد كه اون سوال رو پرسيد!!!

رفتم خونه ديدم ماهي از تنگ افتاده بيرون،داداشم ميگه يعني مرده؟
ميگم :پـَـَـ نَ پـَـَـــ، دوگانه سوزش كردم وقتي آب نيست با هوا كار ميكنه!!

دارن گوسفندرو قربوني ميكنن ... يه آفتابه آوردن كه بش آب بدن ...
اومده ميگه ميخوان با آفتابه بش آب بدن؟!
ميگم :پـَـَـ نَ پـَـَـــ، آفتابه آوردن ببرنش دستشويي استرسش از بين بره ...

 رفتم ساعت سازي به يارو مي گم ساعتم كار نمي كنه، ميپرسه يعني درستش كنم؟
پـــ نه پـــ باهاش صحبت كن سر عقل بياد بره سر كار!!!

با موتور رفتم خونه دايي ام. موتورو گذاشتم بيرون با كلاه كاسكت رفتم تو. دائيم گفت با موتور اومدي؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!

رفتم داروخانه. پيرمرده دفترچه بيمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقيقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پيرمرده گفت پدرجان مي بري؟ پيرمرده گفت پ ن پ همين جا مي خورم! بي زحمت يك نوشابه خنك و سالاد هم بيار...

با دوستم رفتيم باغ وحش،جلوي قفسِ شير وايساديم. دوستم ميگه:شيرِ؟
ميگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ريش گذاشته!!!!

اومده تو اتاق ،قابِ عكسِ رو ديوار و ديده ميگه : واي داداشتــــــــــــه؟؟؟
ميگم: آره
ميگه : عكسشـــــــــــــه؟؟؟
ميگم پـــَــ نَ پـــَـــ خودشه ، گذاشتمش رو ديوار با دمپايي كوبيدم رو صورتش،چسبيده به ديوار!!!

ميخواستيم گوسفند قرباني كنيم...
سرگوسفندا بريديم زديم سر دار،پوستشم كنديم؛بابام اومده ميگه:ا...گردنشا زديد؟؟؟
گفتم: په نه په،به خاطر همكاري با ما،به سه سال حبس تعزيري محكوم شد،سرشا نزديم!!!

رفتيم چين گارسون دو تا چوب آورده.
دوستم ميگه :يعني بايد با اينا غذا بخورم؟
گارسونه برگشت گفت : چه نه چه،چينگ چانگ چاچانگ چيونگ چانگ چوشولانگ بيگ دانگ!
من :|

ه داداشم ميگم مگس رو تلويزيون نشسته.ميگه:بكشمش؟
پـَـــ نــه پـَـــ بهش بگو بياد عقب وگرنه چشماش ضعيف ميشه



  • [ ]